جدول جو
جدول جو

معنی آل تمغا - جستجوی لغت در جدول جو

آل تمغا
مهر و اثر مهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سرخ روی فرمان ها می زدند
فرهنگ فارسی عمید
آل تمغا
(تَ)
مرکّب از: آل فارسی، سرخ + تمغا، خاتم، مهر با مرکّب سرخ که سلاطین مغول بر یرلیغها می نهاده اند. و آن را ’آل’ تنها نیزمیگفته اند، فرمان زرنشان:
نبشتند فرمان نهادند آل
که آن است نقش خجسته بفال.
زجاجی.
ز بیم خاتم القاب تو نهادستند
بحکم یرلیغ از آل ایلخان یاقوت.
نزاری قهستانی.
بر مثال عید گردون از شفق چون آل زد
شکل طغری بین که بر بالای آل آمد پدید.
سلمان ساوجی.
خون بدخواهان او آل است بر حکم اجل
آنچنان حکم آل تمغا برنتابد بیش از این.
سلمان ساوجی.
بهر عزل عامل منسوب (کذا) و نصب نامیه
آل تمغائیست از سلطان دریابار گل.
کاتبی.
روز محشر سرخ رو چون لاله برخیزد ز خاک
آل تمغای شهادت هرکه دارد بر جبین.
صائب.
نه هر تن لایق تشریف شاهی است
شهادت آل تمغای الهی است.
صائب.
و رجوع به آل طمغی ̍ و ال طمغی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
آل تمغا
مهر با مرکب سرخ که پادشاهان مغول بر فرمانهامی نهاده اند مهر سرخ
تصویری از آل تمغا
تصویر آل تمغا
فرهنگ لغت هوشیار
آل تمغا
((تَ))
مهر سرخ رنگی که پادشاهان مغول بر فرمان های خود می زدند
تصویری از آل تمغا
تصویر آل تمغا
فرهنگ فارسی معین
آل تمغا
سرچه مهر
تصویری از آل تمغا
تصویر آل تمغا
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ال تمغا
تصویر ال تمغا
آل تمغا، مهر و اثر مهری که پادشاهان مغول و ایلخانان با مرکب سرخ روی فرمان ها می زدند
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
آل تمغا
لغت نامه دهخدا
(طَغا)
کلمه ای است ترکی به معنی علامت سرخ: و عند باب الخرقه النائب و الوزیر و الحاجب و صاحب العلامه و هم یسمون آل طمغی، و آل معناه الاحمر و طمغی... معناه العلامه. (رحلۀ ابن بطوطه: آل تمغا)
لغت نامه دهخدا
(اَ تَ)
رجوع به آل تمغا شود
لغت نامه دهخدا